loading...
سکوت مبهم
باران بازدید : 39 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
 پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

در ادامه مطلب بخوانین

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2138
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 93
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 1,572
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,514
  • بازدید ماه : 4,071
  • بازدید سال : 44,011
  • بازدید کلی : 127,966